دیجیتال مارکتینگ معمولاً به کمپینهای بازاریابی اطلاق میشود که در رایانه، تلفن، تبلت یا دستگاههای دیگر ظاهر میشوند. این شکل از بازاریابی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، از جمله ویدیوی آنلاین، تبلیغات نمایشی، بازاریابی موتورهای جستجو، تبلیغات اجتماعی پولی و پستهای رسانههای اجتماعی. بازاریابی دیجیتال اغلب با “بازاریابی سنتی” مانند تبلیغات مجلات، بیلبوردها و پست مستقیم مقایسه میشود.
یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ به شما امکان میدهد از کانالهای دیجیتال مختلف مانند رسانههای اجتماعی، پرداخت به ازای کلیک، بهینهسازی موتور جستجو و بازاریابی ایمیلی استفاده کنید تا با مشتریان فعلی و افراد علاقهمند به محصولات یا خدمات شما ارتباط برقرار کنید. در نتیجه، میتوانید یک نام تجاری بسازید، یک تجربهٔ عالی برای مشتری ارائه دهید، مشتریان بالقوه را جذب کنید و موارد دیگر.
دیجیتال مارکتینگ چیست؟
بازاریابی دیجیتال که به آن بازاریابی آنلاین نیز میگویند، ترویج برندها برای ارتباط با مشتریان بالقوه با استفاده از اینترنت و سایر اشکال ارتباطات دیجیتال است. نه تنها شامل ایمیل، رسانههای اجتماعی و تبلیغات مبتنی بر وب، بلکه پیامهای متنی و چند رسانهای به عنوان یک کانال بازاریابی شمرده میشود.
اساساً، اگر یک کمپین بازاریابی شامل ارتباطات دیجیتالی باشد، بخشی از بازاریابی دیجیتال است.
بازاریابی درونگرا در مقابل بازاریابی دیجیتال
دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی درونگرا به راحتی با هم اشتباه گرفته میشوند و دلیل خوبی هم دارند. بازاریابی دیجیتال از بسیاری از ابزارهای مشابه بازاریابی ورودی استفاده میکند – ایمیل و محتوای آنلاین. هر دو برای جلب توجه مشتریان بالقوه از طریق سفر خریدار و تبدیل آنها به مشتری وجود دارند. اما این ۲ رویکرد، دیدگاههای متفاوتی از رابطه بین ابزار و هدف دارند.
دیجیتال مارکتینگ به این موضوع توجه میکند که چگونه ابزارهای فردی یا کانالهای دیجیتال میتوانند مشتریان بالقوه را تبدیل کنند. استراتژی بازاریابی دیجیتال یک برند، ممکن است از چندین پلتفرم استفاده کند یا تمام تلاش خود را روی یک پلتفرم متمرکز کند. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است در درجهٔ اول محتوا را برای پلتفرمهای رسانههای اجتماعی و کمپینهای بازاریابی ایمیلی ایجاد کند در حالی که سایر راههای بازاریابی دیجیتال را نادیده میگیرد.
از سوی دیگر، بازاریابی درونگرا یک مفهوم کل نگر است. ابتدا هدف را در نظر میگیرد، سپس به ابزارهای موجود نگاه میکند تا مشخص کند کدام یک به طور موثر به مشتریان هدف میرسد، و سپس در کدام مرحله از قیف فروش باید اتفاق بیفتد. به عنوان مثال، فرض کنید میخواهید ترافیک وبسایت را افزایش دهید تا مشتریان بالقوه و سرنخ بیشتری تولید کنید. هنگام توسعهٔ استراتژی بازاریابی محتوای خود میتوانید بر بهینهسازی موتورهای جستجو تمرکز کنید و در نتیجه محتوای بهینهتر از جمله وبلاگها، صفحات فرود و موارد دیگر را به دست آورید.
مهمترین چیزی که باید در مورد بازاریابی دیجیتال و بازاریابی درونگرا به خاطر بسپارید این است که به عنوان یک بازاریاب حرفهای، مجبور نیستید بین این دو مورد یکی را انتخاب کنید. در واقع، آنها بهترین نتیجه را در کنار هم دارند. بازاریابی ورودی ساختار و هدفی را برای بازاریابی دیجیتال موثر فراهم میکند و مطمئن میشود که هر کانال بازاریابی دیجیتال در جهت یک هدف کار میکند.
چرا بازاریابی دیجیتال مهم است؟
هر نوع بازاریابی میتواند به پیشرفت کسبوکار شما کمک کند. با این حال، بازاریابی دیجیتال به دلیل دسترسی به کانالهای دیجیتال اهمیت فزایندهای پیدا کرده است. در واقع، تنها در آوریل ۲۰۲۲، ۵ میلیارد کاربر اینترنت در سراسر جهان وجود داشته است.
از رسانههای اجتماعی گرفته تا پیامهای متنی، راههای زیادی برای استفاده از تاکتیکهای دیجیتال مارکتینگ به منظور برقراری ارتباط با مخاطبان هدف وجود دارد. علاوه بر این، بازاریابی دیجیتال دارای حداقل هزینههای اولیه است و آن را به یک تکنیک بازاریابی مقرونبهصرفه برای مشاغل کوچک تبدیل میکند.
بازاریابی دیجیتال B2B در مقابل B2C
استراتژیهای بازاریابی دیجیتال برای شرکتهای B2B (کسبوکار به کسبوکار) و همچنین B2C (کسبوکار به مصرفکننده) کار میکنند، اما بهترین شیوهها برای این دو مورد، به طور قابلتوجهی تفاوت دارند. در اینجا نگاهی دقیقتر به نحوهٔ استفاده از بازاریابی دیجیتال در استراتژیهای بازاریابی B2B و B2C داریم.
مشتریان B2B فرآیندهای تصمیمگیری طولانیتری دارند و در نتیجه قیفهای فروش طولانیتری دارند. استراتژیهای ایجاد رابطه برای این مشتریان بهتر عمل میکند، در حالی که مشتریان B2C تمایل دارند به پیشنهادات و پیامهای کوتاهمدت پاسخ بهتری بدهند.
تراکنشهای B2B معمولاً مبتنی بر منطق و شواهد است، چیزی که بازاریابان دیجیتال B2B ماهر ارائه میکنند. محتوای B2C به احتمال زیاد مبتنی بر احساس است و بر ایجاد احساس خوبی در مشتری نسبت به خرید تمرکز دارد.
تصمیمات B2B معمولاً به ورودی بیش از یک نفر نیاز دارند. مطالبی که به بهترین نحو این تصمیمات را هدایت میکنند، معمولا قابل اشتراکگذاری و دانلود هستند. از سوی دیگر، مشتریان B2C از ارتباطات یک به یک با یک برند حمایت میکنند.
البته در هر قاعدهای استثنا وجود دارد. یک شرکت B2C با محصولی با قیمت بالا، مانند ماشین یا کامپیوتر، ممکن است محتوای آموزنده و جدیتری ارائه دهد. در نتیجه، استراتژی بازاریابی دیجیتال شما همیشه باید به سمت پایگاه مشتری شما باشد، چه B2B یا B2C.
برای ایجاد کمپینهای بازاریابی آنلاین آگاهانه و هدفمند به مخاطبان فعلی خود نگاهی بیندازید. انجام این کار تضمین میکند که تلاشهای بازاریابی شما موثر است و میتوانید توجه مشتریان بالقوه را به خود جلب کنید.
انواع بازاریابی دیجیتال
به تعداد روشهای تعامل با استفاده از رسانههای دیجیتال، تخصصهای زیادی در بازاریابی دیجیتال وجود دارد. در اینجا چند نمونه کلیدی از انواع تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال را آوردهایم.
بهینهسازی موتور جستجو (SEO)
بهینهسازی موتورهای جستجو یا سئو، از نظر فنی بیشتر شبیه یک ابزار بازاریابی است تا نوعی بازاریابی خاص. Balance آن را به عنوان “هنر و علم جذاب کردن صفحات وب برای موتورهای جستجو” تعریف میکند.
بخش “هنر و علم” سئو مهمترین چیز است. سئو یک علم است زیرا برای دستیابی به بالاترین رتبه ممکن در صفحه نتایج موتور سرچ (SERP)، نیاز دارد که در مورد عوامل مؤثر تحقیق و سنجش کنید.
امروزه مهمترین عناصری که در هنگام بهینهسازی یک صفحهٔ وب برای موتورهای جستجو باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:
.کیفیت محتوا
.سطح تعامل کاربر
.سازگاری با موبایل
.تعداد و کیفیت لینکهای ورودی
علاوه بر عناصر بالا، شما نیاز به بهینهسازی سئوی فنی دارید که تمام اجزای پشتیبان سایت شما هستند. این شامل ساختار URL، زمان بارگذاری، و لینکهای شکسته میشود. بهبود سئوی فنی شما میتواند به موتورهای جستجو کمک کند تا سایت شما را بهتر هدایت کنند و بخزند.
استفاده استراتژیک از این عوامل، بهینهسازی موتورهای جستجو را به یک علم تبدیل میکند، اما غیرقابل پیش بینی بودن آن را به یک هنر تبدیل میکند.
در نهایت، هدف این است که در صفحهٔ اول صفحه نتایج یک موتور جستجو قرار بگیرید. این تضمین میکند که کسانی که به دنبال یک جستجوی خاص مرتبط با نام تجاری شما هستند، میتوانند به راحتی محصولات یا خدمات شما را پیدا کنند. در حالی که موتورهای جستجوی زیادی وجود دارد، بازاریابان دیجیتال اغلب بر روی گوگل تمرکز میکنند، زیرا این یک رهبر جهانی در بازار موتورهای جستجو است.
در سئو، هیچ عنوان قابل اندازهگیری یا قانون ثابتی برای رتبهبندی بالا در موتورهای جستجو وجود ندارد. گوگل و سایر موتورهای جستجو تقریباً دائماً الگوریتم خود را تغییر میدهند، بنابراین پیش بینی دقیق غیرممکن است. کاری که میتوانید انجام دهید این است که عملکرد صفحهٔ خود را از نزدیک زیر نظر داشته باشید و بر اساس آن استراتژی خود را اصلاح کنید.
بازاریابی محتوا
همانطور که گفته شد، کیفیت محتوای شما جزء کلیدی یک صفحهٔ بهینه شده است. در نتیجه، سئو یک عامل اصلی در بازاریابی محتوا است، استراتژی مبتنی بر توزیع محتوای مرتبط و ارزشمند به مخاطبان هدف.
مانند هر استراتژی بازاریابی، هدف بازاریابی محتوا جذب سرنخهایی است که در نهایت به مشتریان تبدیل میشوند. اما این کار را متفاوت از تبلیغات سنتی انجام میدهد. به جای جذب مشتریان بالقوه با ارزش بالقوه از یک محصول یا خدمات، ارزش را به صورت رایگان در قالب مطالب نوشتاری ارائه میدهد، مانند:
. پستهای وبلاگ
. کتابهای الکترونیکی
. خبرنامهها
. رونوشتهای تصویری یا صوتی
. اینفوگرافیک
بازاریابی محتوا مهم است و آمارهای زیادی برای اثبات آن وجود دارد:
۸۴ درصد از مصرفکنندگان از شرکتها انتظار دارند که محتوای سرگرمکننده و مفیدی تولید کنند.
۶۲ درصد از شرکتهایی که حداقل ۵۰۰۰ کارمند دارند روزانه محتوا تولید میکنند.
۹۲ درصد از بازاریابان معتقدند که شرکت آنها برای محتوا به عنوان یک دارایی مهم ارزش قائل است.
به همان اندازه که بازاریابی محتوا موثر است، میتواند مشکل ساز باشد. نویسندگان بازاریابی محتوا باید بتوانند در نتایج موتورهای جستجو رتبهٔ بالایی کسب کنند و در عین حال افرادی را که مطالب را میخوانند، به اشتراک میگذارند و تعامل بیشتری با برند دارند، درگیر کنند. زمانی که محتوا مرتبط باشد، میتواند روابط قوی برقرار کند.
برای ایجاد محتوای مؤثر که بسیار مرتبط و جذاب باشد، مهم است که مخاطبان خود را شناسایی کنید. در نهایت با تلاشهای بازاریابی محتوای خود سعی در رسیدن به چه کسانی دارید؟ هنگامی که درک بهتری از مخاطبان خود پیدا کردید، میتوانید نوع محتوایی را که ایجاد میکنید، تعیین کنید. شما میتوانید از فرمتهای زیادی از محتوا در بازاریابی محتوای خود استفاده کنید، از جمله ویدئوها، پستهای وبلاگ، کاربرگهای قابل چاپ و موارد دیگر.
صرف نظر از اینکه چه محتوایی ایجاد میکنید، ایدهٔ خوبی است که بهترین شیوههای بازاریابی محتوا را دنبال کنید. این به معنای ساخت محتوایی است که از نظر گرامری صحیح، بدون خطا، آسان برای درک، مرتبط و جالب باشد. محتوای شما همچنین باید خوانندگان را به مرحلهٔ بعدی در سفر مشتری هدایت کند، خواه این یک مشاوره رایگان با نمایندهٔ فروش باشد یا یک صفحهٔ ثبت نام.
بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی
بازاریابی رسانههای اجتماعی به معنای هدایت ترافیک و آگاهی از برند با درگیر کردن افراد در بحث آنلاین است. میتوانید از بازاریابی رسانههای اجتماعی برای برجسته کردن برند، محصولات، خدمات، فرهنگ و موارد دیگر استفاده کنید. با وجود میلیاردها نفر که وقت خود را صرف تعامل در رسانههای اجتماعی میکنند، تمرکز بر بازاریابی رسانههای اجتماعی میتواند ارزشمند باشد.
محبوبترین پلتفرمهای دیجیتال برای بازاریابی رسانههای اجتماعی فیسبوک، توییتر و اینستاگرام هستند که لینکدین و یوتیوب از آنها فاصله زیادی ندارند. در نهایت اینکه از کدام پلتفرمهای رسانه اجتماعی برای کسبوکار خود استفاده میکنید، به اهداف و مخاطبان شما بستگی دارد. برای مثال، اگر میخواهید سرنخهای جدیدی برای استارتآپ خود پیدا کنید، هدف قرار دادن مخاطبان خود در لینکدین ایده خوبی است زیرا متخصصان صنعت در این پلتفرم فعال هستند. از سوی دیگر، اجرای تبلیغات رسانههای اجتماعی در اینستاگرام ممکن است برای برند شما بهتر باشد اگر یک B2C متمرکز بر مصرف کنندگان جوان تر اجرا کنید.
از آنجا که بازاریابی رسانههای اجتماعی شامل مشارکت فعال مخاطبان است، به روشی محبوب برای جلب توجه تبدیل شدهاست.
بازاریابی رسانههای اجتماعی معیارهای تعامل داخلی را ارائه میدهد که برای کمک به شما در درک میزان دسترسی شما به مخاطبان بسیار مفید است. شما باید تصمیم بگیرید که کدام نوع تعامل برای شما بیشترین اهمیت را دارد، خواه این به معنای تعداد اشتراکگذاریها، نظرات یا کل کلیکهای وبسایت شما باشد.
ممکن است حتی خرید مستقیم هدف استراتژی بازاریابی شبکههای اجتماعی شما نباشد. بسیاری از برندها از بازاریابی رسانههای اجتماعی برای شروع گفتگو با مخاطبان استفاده میکنند تا اینکه آنها را تشویق کنند که فوراً پول خرج کنند. این امر به ویژه در برندهایی که مخاطبان مسن را هدف قرار میدهند یا محصولات و خدماتی را ارائه میدهند که برای خریدهای فوری مناسب نیستند، رایج است. همه چیز به اهداف بازاریابی شبکههای اجتماعی شرکت شما بستگی دارد.
برای ایجاد یک استراتژی بازاریابی موثر در رسانههای اجتماعی، پیروی از بهترین شیوهها بسیار مهم است. در اینجا چند مورد از مهمترین بهترین شیوههای بازاریابی رسانههای اجتماعی را آوردهایم:
محتوای با کیفیت بالا و جذاب بسازید
به نظرات و سوالات به صورت حرفهای پاسخ دهید
یک برنامهٔ زمانبندی ارسال در رسانههای اجتماعی ایجاد کنید
در زمان مناسب پست کنید
مدیران رسانههای اجتماعی را برای حمایت از تلاشهای بازاریابی خود استخدام کنید
مخاطبان خود را بشناسید و بدانید که در کدام کانالهای رسانه اجتماعی بیشتر فعال هستند.
بازاریابی پرداخت به ازای کلیک
پرداخت به ازای کلیک یا PPC، نوعی از بازاریابی دیجیتال است که در آن هر بار که شخصی روی تبلیغات دیجیتال شما کلیک میکند، هزینهای را پرداخت میکنید. بنابراین، به جای پرداخت مبلغ تعیین شده برای اجرای دائمی تبلیغات هدفمند در کانالهای آنلاین، فقط برای تبلیغاتی که افراد با آنها تعامل دارند، هزینه پرداخت میکنید. اینکه چگونه و چه زمانی مردم تبلیغ شما را میبینند کمی پیچیدهتر است.
یکی از رایجترین انواع PPC، تبلیغات در موتورهای جستجو است و از آنجایی که گوگل محبوبترین موتور جستجو است، بسیاری از کسبوکارها از تبلیغات گوگل برای این منظور استفاده میکنند. هنگامی که یک نقطه در صفحه نتایج موتور جستجو، که به عنوان SERP نیز شناخته میشود، در دسترس است، موتور جستجو آن نقطه را با چیزی که اساساً یک حراج فوری است، پر میکند. یک الگوریتم هر تبلیغ موجود را بر اساس تعدادی از عوامل اولویتبندی میکند، از جمله:
کیفیت تبلیغ
ارتباط کلمهٔ کلیدی
کیفیت صفحه فرود
مبلغ پیشنهادی
تبلیغات PPC سپس بر اساس فاکتورهای بالا، هر زمان که شخصی به دنبال درخواست خاصی جستجو میکند، در بالای صفحات نتایج موتور جستجو قرار میگیرد.
هر کمپین PPC دارای ۱ یا چند اقدام هدف است که بینندگان قرار است پس از کلیک بر روی یک تبلیغ، انجام دهند. این اقدامات به عنوان تبدیل شناخته میشوند و میتوانند معاملاتی یا غیر معاملاتی باشند. خرید یک تبدیل معاملاتی است، اما ثبتنام در خبرنامه یا تماسی که با دفتر شما گرفته میشود، تبدیل غیر معاملاتی است.
هر آنچه را که به عنوان تبدیل هدف خود انتخاب میکنید، میتوانید آنها را از طریق کانالهای بازاریابی دیجیتال انتخابی خود، پیگیری کنید تا ببینید کمپین شما چگونه کار میکند.
بازاریابی وابسته
بازاریابی وابسته یک تاکتیک دیجیتال مارکتینگ است که به کسی اجازه میدهد از طریق تبلیغ کسبوکار شخص دیگری، درآمد کسب کند. شما میتوانید تبلیغکننده یا کسبوکاری باشید که با تبلیغکننده کار میکند، اما روند در هر دو مورد یکسان است.
این نوع بازاریابی با استفاده از مدل تقسیم درآمد کار میکند. اگر شما وابسته هستید، هر بار که شخصی کالایی را که تبلیغ میکنید خریداری میکند، کمیسیون دریافت میکنید. اگر تاجر هستید، به ازای هر فروش که به شما کمک میکند، به شرکت وابسته پول پرداخت میکنید.
برخی از بازاریابان وابسته به بررسی محصولات تنها ۱ شرکت، شاید در یک وبلاگ یا سایر سایتهای شخص ثالث، میپردازند. برخی هم با چندین تاجر رابطه دارند.
چه بخواهید یک وابسته باشید یا یکی را پیدا کنید، اولین قدم این است که با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید. میتوانید از کانالهای دیجیتالی استفاده کنید که برای اتصال شرکتهای وابسته به خردهفروشان طراحی شدهاند، یا میتوانید یک برنامهٔ خردهفروشی را شروع کنید یا به آن بپیوندید.
اگر خردهفروش هستید و تصمیم میگیرید مستقیماً با شرکتهای وابسته کار کنید، کارهای زیادی وجود دارد که میتوانید انجام دهید تا برنامهٔ خود را برای تبلیغکنندگان بالقوه جذاب کنید. شما باید ابزارهایی را که برای موفقیت به آن شرکتهای وابسته نیاز دارند، ارائه دهید. این شامل مشوقهایی برای نتایج عالی و همچنین ابزارهای بازاریابی و مواد از پیش ساخته میشود.
تبلیغات بومی
هدف تبلیغات بومی، این است که با محتوای اطراف خود ترکیب شود تا کمتر به عنوان تبلیغات آشکار شود.
تبلیغات بومی در واکنش به بدبینی مصرفکنندگان امروزی نسبت به تبلیغات ایجاد شد. با دانستن اینکه سازندهٔ یک تبلیغ برای اجرای آن هزینه میپردازد، بسیاری از مصرفکنندگان به این نتیجه میرسند که تبلیغ بیهوده است و در نتیجه آن را نادیده میگیرند.
یک تبلیغ بومی با ارائهٔ اطلاعات یا سرگرمی قبل از اینکه به هر چیز تبلیغاتی برسد، این تعصب را دور میزند و جنبهٔ «تبلیغ» را کم اهمیت جلوه میدهد.
مهم است که همیشه تبلیغات بومی خود را به وضوح برچسبگذاری کنید. از کلماتی مانند «تبلیغ شده» یا «حمایت مالی» استفاده کنید. اگر این شاخصها پنهان شوند، خوانندگان ممکن است در نهایت زمان قابل توجهی را برای درگیر شدن با محتوا صرف کنند، قبل از اینکه متوجه شوند که این محتوا تبلیغاتی است.
وقتی مشتریان شما دقیقا بدانند چه چیزی به دست میآورند، احساس بهتری نسبت به محتوا و برند شما خواهند داشت. تبلیغات بومی کمتر از تبلیغات سنتی مزاحم هستند، اما فریبنده نیستند.
اینفلوئنسر مارکتینگ
مانند بازاریابی وابسته، اینفلوئنسر مارکتینگ در ازای در معرض قرار گرفتن توسط کار با یک تأثیرگذار – فردی با طرفداران زیادی مانند یک سلبریتی، متخصص صنعت، یا خالق محتوا – متکی است. در بسیاری از موارد، این اینفلوئنسرها محصولات یا خدمات شما را به دنبالکنندگان خود در چندین کانال رسانهٔ اجتماعی تایید میکنند.
اینفلوئنسر مارکتینگ برای شرکتهای B2B و B2C که میخواهند به مخاطبان جدیدی دست یابند، خوب عمل میکند. با این حال، همکاری با اینفلوئنسرهای معتبر بسیار مهم است زیرا آنها اساساً نمایندهٔ برند شما هستند. انتخاب اینفلوئنسر اشتباه میتواند اعتماد مصرفکنندگان به کسبوکار شما را خدشه دار کند.
اتوماسیون بازاریابی
اتوماسیون بازاریابی از نرمافزاری برای تقویت کمپینهای بازاریابی دیجیتال استفاده میکند و کارایی و ارتباط تبلیغات را بهبود میبخشد. در نتیجه، میتوانید به جای فرآیندهای دست و پا گیر و وقت گیر، روی ایجاد استراتژی در پشت تلاشهای بازاریابی دیجیتال خود تمرکز کنید.
در حالی که اتوماسیون بازاریابی ممکن است ابزاری لوکس به نظر برسد که کسبوکار شما میتواند بدون آن کار کند، اما میتواند به طور قابل توجهی تعامل بین شما و مخاطبانتان را بهبود بخشد.
طبق آمار:
۹۰٪ از مصرفکنندگان ایالات متحده، شخصیسازی را “بسیار” یا “تا حدودی” جذاب میدانند.
۸۱ درصد از مصرفکنندگان دوست دارند برندهایی که با آنها در ارتباط هستند، آنها را بهتر درک کنند.
۷۷ درصد از شرکتها به ارزش شخصیسازی در زمان واقعی اعتقاد دارند، اما ۶۰ درصد با آن مبارزه میکنند.
اتوماسیون بازاریابی به شرکتها اجازه میدهد تا با انتظارات شخصیسازی همگام شوند. این به برندها اجازه میدهد:
جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مصرفکننده
کمپینهای بازاریابی هدفمند طراحی کنند.
پیامهای بازاریابی دیجیتال را در زمان مناسب برای مخاطبان مناسب ارسال کنند.
بسیاری از ابزارهای اتوماسیون بازاریابی از تعامل بالقوه (یا فقدان آن) با یک پیام خاص برای تعیین زمان و نحوهٔ رسیدن به مرحلهٔ بعدی استفاده میکنند. این سطح از سفارشیسازی بلادرنگ به این معنی است که میتوانید به طور مؤثر یک استراتژی بازاریابی فردی برای هر مشتری بدون سرمایهگذاری اضافی ایجاد کنید.
بازاریابی ایمیلی
مفهوم بازاریابی ایمیلی ساده است – شما یک پیام تبلیغاتی ارسال میکنید و امیدوار هستید که مشتری احتمالی شما روی آن کلیک کند. با این حال، اجرای آن بسیار پیچیدهتر است. اول از همه، شما باید مطمئن شوید که ایمیلهای شما توسط مشتری دنبال میشوند. یعنی یک لیست انتخاب کنید که موارد زیر را انجام میدهد:
محتوا را هم در متن و هم در خط موضوع فردی میکند.
مشخص میکند که مشترک چه نوع ایمیلهایی دریافت میکند.
امضای ایمیلی که گزینهٔ لغو اشتراک واضحی را ارائه میدهد.
ایمیلهای تراکنشی و تبلیغاتی را ادغام میکند.
شما میخواهید مشتریان احتمالی شما کمپین شما را به عنوان یک سرویس ارزشمند ببینند، نه فقط به عنوان یک ابزار تبلیغاتی.
بازاریابی ایمیلی به تنهایی یک تکنیک اثبات شده و موثر است: ۸۹ درصد از متخصصان مورد بررسی آن را به عنوان موثرترین تولید کنندهٔ سرنخ خود معرفی کردند.
اگر از سایر تکنیکهای بازاریابی دیجیتال مانند اتوماسیون بازاریابی استفاده کنید، که به شما امکان میدهد ایمیلهای خود را تقسیمبندی کرده و زمانبندی کنید تا نیازهای مشتری شما را به طور مؤثرتری برآورده کنند، میتواند حتی بهتر باشد.
اگر به بازاریابی ایمیلی فکر میکنید، در اینجا چند نکته وجود دارد که میتواند به شما در ایجاد کمپینهای بازاریابی ایمیلی عالی کمک کند:
مخاطبان خود را برای ارسال کمپینهای مرتبط به افراد مناسب تقسیمبندی کنید.
اطمینان حاصل کنید که ایمیلها در دستگاههای تلفن همراه خوب به نظر میرسند.
یک برنامه کمپین ایجاد کنید.
تستهای A/B را اجرا کنید.
بازاریابی موبایلی
بازاریابی موبایلی یک استراتژی بازاریابی دیجیتال است که به شما امکان میدهد با مخاطبان هدف خود در دستگاههای تلفن همراه خود مانند تلفنهای هوشمند و تبلتها درگیر شوید. این میتواند از طریق پیامهای SMS و MMS، اعلانهای رسانههای اجتماعی، هشدارهای برنامه تلفن همراه و موارد دیگر باشد.
بسیار مهم است که اطمینان حاصل شود که تمام محتوا برای دستگاههای تلفن همراه بهینه شدهاست. بر اساس گزارش مرکز تحقیقات پیو، ۸۵ درصد از آمریکاییها صاحب یک گوشی هوشمند هستند، بنابراین تلاشهای بازاریابی شما میتواند در هنگام ایجاد محتوا برای صفحه نمایشهای کامپیوتر و موبایل بسیار تاثیرگذار باشد.
مزایای دیجیتال مارکتینگ
بازاریابی دیجیتال عمدتاً به این دلیل برجسته شدهاست که مخاطبان گستردهای از مردم را در بر میگیرد. اینها تعدادی از مزایای دیجیتال مارکتینگ است:
گسترهٔ جغرافیایی وسیع
وقتی تبلیغی را به صورت آنلاین ارسال میکنید، مردم میتوانند آن را بدون توجه به جایی که هستند ببینند (به شرطی که تبلیغ خود را از نظر جغرافیایی محدود نکرده باشید). این باعث میشود تا دسترسی به بازار کسبوکارتان را افزایش دهید و با مخاطبان بیشتری در کانالهای دیجیتال مختلف ارتباط برقرار کنید.
کارایی هزینه
دیجیتال مارکتینگ نه تنها نسبت به بازاریابی سنتی به مخاطبان بیشتری دسترسی دارد، بلکه هزینه کمتری هم دارد. هزینههای سربار برای آگهیهای روزنامه، تبلیغات تلویزیونی و دیگر فرصتهای بازاریابی سنتی میتواند بالا باشد.
با دیجیتال مارکتینگ، میتوانید تنها ۱ قطعه محتوا ایجاد کنید که تا زمانی که وبلاگ شما فعال است، بازدیدکنندگان را به سمت آن جذب کند. میتوانید یک کمپین بازاریابی ایمیلی ایجاد کنید که پیامها را بر اساس یک زمانبندی به فهرستهای مشتریان هدف ارسال میکند، و تغییر آن زمانبندی یا محتوا در صورت نیاز آسان است.
وقتی همه اینها را جمع کنید، بازاریابی دیجیتال به شما انعطافپذیری و تماس با مشتری بیشتری برای هزینهٔ تبلیغات شما میدهد.
نتایج قابل سنجش
برای اینکه بدانید آیا استراتژی بازاریابی شما کارآمد است یا خیر، باید دریابید که چه تعداد مشتری جذب میکند و در نهایت چقدر درآمد ایجاد میکند. اما چگونه این کار را با یک استراتژی بازاریابی غیر دیجیتال انجام میدهید؟
همیشه این گزینه سنتی وجود دارد که از هر مشتری بپرسید “چگونه ما را پیدا کردی؟”
متأسفانه، این در همهٔ صنایع کار نمیکند. بسیاری از شرکتها نمیتوانند با مشتریان خود گفتگوی انفرادی داشته باشند و نظرسنجیها همیشه نتایج کاملی به دست نمیآورند.
با بازاریابی دیجیتال، نظارت بر نتایج ساده است. نرمافزارها و پلتفرمهای بازاریابی دیجیتال بهطور خودکار تعداد تبدیلهای مورد نظر شما را ردیابی میکنند، خواه این به معنای نرخ باز شدن ایمیل، بازدید از صفحه اصلی شما یا خرید مستقیم باشد.
شخصیسازی آسانتر
دیجیتال مارکتینگ به شما این امکان را میدهد که دادههای مشتری را به گونهای جمعآوری کنید که بازاریابی آفلاین نمیتواند. دادههای جمعآوری شده به صورت دیجیتالی بسیار دقیقتر و خاصتر هستند.
تصور کنید خدمات مالی ارائه میدهید و میخواهید پیشنهادات ویژهای را برای کاربران اینترنتی ارسال کنید. شما میدانید که اگر پیشنهاد را در جهت علاقهمندی شخص قرار دهید، نتایج بهتری خواهید گرفت، بنابراین تصمیم میگیرید ۲ کمپین آماده کنید. یکی برای خانوادههای جوانی است که به محصولات بیمهٔ عمر شما نگاه کردهاند و دیگری برای کارآفرینانی که برنامههای بازنشستگی شما را در نظر گرفتهاند.
چگونه همهٔ آن دادهها را بدون ردیابی خودکار جمعآوری میکنید؟ چند تا رکورد تلفن باید طی کنید؟ چند پروفایل مشتری؟ و چگونه میدانید که چه کسی بروشور ارسالی شما را خوانده یا نخوانده است؟
با دیجیتال مارکتینگ، همه این اطلاعات در حال حاضر در دسترس شماست.
ارتباط بیشتر با مشتریان
دیجیتال مارکتینگ به شما این امکان را میدهد که با مشتریان خود در زمان واقعی ارتباط برقرار کنید. مهمتر از آن، به آنها اجازه میدهد با شما ارتباط برقرار کنند.
به استراتژی رسانههای اجتماعی خود فکر کنید. زمانی که مخاطبان هدف شما آخرین پست شما را میبینند بسیار خوب است، اما زمانی که دربارهٔ آن نظر میدهند یا آن را به اشتراک میگذارند بهتر است. این به معنای سر و صدای بیشتری در اطراف محصول یا خدمات شما است، و همچنین هر بار که شخصی به مکالمه میپیوندد، دید بیشتر میشود.
تعامل به مشتریان شما نیز سود میرساند. سطح تعامل آنها با تبدیل شدن به شرکتکنندگان فعال در داستان برند شما افزایش مییابد. این حس مالکیت میتواند حس قوی وفاداری به برند ایجاد کند.
تبدیل آسان و راحت
بازاریابی دیجیتال به مشتریان شما این امکان را میدهد که بلافاصله پس از مشاهدهٔ تبلیغ یا محتوای شما اقدام کنند. با تبلیغات سنتی، فوریترین نتیجهای که میتوانید به آن امیدوار باشید، یک تماس تلفنی است. اما هر چند وقت یکبار یک نفر زمانی که در حال شستن ظرفها، رانندگی در بزرگراه یا بهروزرسانی سوابق در محل کار است، وقت دارد با یک شرکت تماس بگیرد؟
با بازاریابی دیجیتال، آنها میتوانند روی یک لینک کلیک کنند یا یک پست وبلاگ را ذخیره کنند و بلافاصله در قیف فروش حرکت کنند. آنها ممکن است فوراً خریدی انجام ندهند، اما با شما در ارتباط خواهند بود و به شما فرصتی برای تعامل بیشتر با آنها میدهند.
چگونه یک استراتژی بازاریابی دیجیتال ایجاد کنیم؟
برای بسیاری از مشاغل کوچک و بازاریابان دیجیتال مبتدی، شروع با بازاریابی دیجیتال میتواند دشوار باشد. با این حال، شما میتوانید با استفاده از مراحل زیر به عنوان نقطه شروع، یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موثر برای افزایش آگاهی از برند، تعامل و فروش ایجاد کنید.
اهداف SMART را تعیین کنید
تعیین اهداف مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و به موقع (SMART) برای هر استراتژی بازاریابی بسیار مهم است. در حالی که اهداف زیادی وجود دارد که ممکن است بخواهید به آنها برسید، سعی کنید به جای اینکه باعث شود استراتژی شما راکد بماند، روی آنهایی تمرکز کنید که به جلو میبرند.
مخاطبان خود را شناسایی کنید
قبل از شروع هر کمپین بازاریابی، بهتر است مخاطبان هدف خود را شناسایی کنید. مخاطبان هدف شما گروهی از افرادی هستند که میخواهید کمپین شما بر اساس ویژگیهای مشابهی مانند سن، جنسیت، جمعیتشناسی یا رفتار خرید به آنها برسد.
داشتن درک خوب
بررسی مخاطبان هدف میتواند به شما کمک کند تا مشخص کنید از کدام کانالهای بازاریابی دیجیتال استفاده کنید و اطلاعاتی را که باید در کمپینهای خود لحاظ کنید.
بودجه ایجاد کنید
بودجه تضمین میکند که به جای صرف هزینه بیش از حد در کانالهای دیجیتال مارکتینگ که ممکن است نتایج مطلوب را ارائه نکنند، پول خود را به طور موثر برای اهداف خود خرج میکنید. اهداف SMART و کانال دیجیتالی را که قصد دارید برای ایجاد بودجه استفاده کنید، در نظر بگیرید.
کانالهای دیجیتال مارکتینگ خود را انتخاب کنید
از بازاریابی محتوا گرفته تا کمپینهای PPC و موارد دیگر، کانالهای بازاریابی دیجیتال زیادی وجود دارد که میتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید. اینکه از کدام کانالهای بازاریابی دیجیتال استفاده میکنید اغلب به اهداف، مخاطبان و بودجه شما بستگی دارد.
تلاشهای بازاریابی خود را اصلاح کنید
دادههای کمپین خود را تجزیه و تحلیل کنید تا مشخص کنید که چه کارهایی به خوبی انجام شده است و پس از پایان کمپین، چه زمینههایی برای بهبود وجود دارد. این به شما امکان میدهد در آینده کمپینهای بهتری ایجاد کنید. با کمک فناوریها و نرمافزارهای دیجیتال میتوانید این دادهها را در یک داشبورد با قابلیت مشاهده آسان به دست آورید.
جمعبندی
بازاریابی دیجیتال باید یکی از محورهای اصلی استراتژی بازاریابی کلی هر کسبوکاری باشد. هرگز تا به حال راهی برای ماندن در ارتباط با مشتریان شما وجود نداشته است، و هیچ چیز دیگری سطح شخصیسازی را که دادههای دیجیتال میتواند ارائه دهد، ارائه نمیدهد. هرچه بیشتر از امکانات بازاریابی دیجیتال استقبال کنید، بیشتر میتوانید پتانسیل رشد شرکت خود را درک کنید.